توضیحات
درباره کتاب آیندهی نزدیک
کوین کلی با نوشتن کتابی به نام اصلی inevitable به معنای اجتنابناپذیر در سال ۲۰۱۶، جهان تکنولوژی و فناوری را با چشماندازی دیگر به مخاطبش نشان داد. این کتاب که به صلاح دید مترجمان داخلی و با استناد به متن کتاب در زبان فارسی به اسم آیندهی نزدیک شناخته میشود، به پیشرفت تکنولوژی و پیشوری اینترنت جور دیگری نگاه میکند. کتاب آینده نزدیک از مخاطبی که سردرگم شده میخواهد با ظهور فناوری و جریان آن همراه شود.
همه چیز در حال تغییر است. اما سوال اصلی اینجاست؛ به سمت بهبود اوضاع یا آرمان شهر (اتوپیا) میرویم؟ یا اینکه مستقیم به سمت ویرانشهر (دیستوپیا) میرویم. در این کتاب نویسنده در پاسخ به این سوال میگوید هیچکدام. ما به سمت پروتوپیا میرویم. کوین کلی در این کتاب پروتوپیا را به ما معرفی میکند و تلاش میکند تا خواننده را برای این جواب متقاعد کند.
از نظر کلوین کلی نویسندهی کتاب آیندهی نزدیک، در دنیای امروز که مهد ظهور فناوری است، هیچ محصولی به صورت نهایی به شما عرضه نمیشود و شما کاربر هر نوع خدماتی مثل سیستم عاملها باشید، همواره با نسخههای به روز شدهی آنها سروکار خواهید داشت بهطوری که شما برای همیشه تازهکاران ابدی خواهید بود.
این کتاب قرار نیست صرفاً تصویری از بیست یا سی سال آینده در اختیارمان قرار دهد. بلکه کمک میکند تا همین امروز را بهتر ببینیم و درک کنیم و بفهمیم. کتاب آینده نزدیک به درک بهتر ۱۲ نیروی فناورانه که آیندهمان را رقم میزند،کمک میکند.
درباره کوین کلی نویسنده کتاب آینده نزدیک
کلوین کلی که در سال ۱۹۵۲در پنلیسوانیا به دنیا آمده است در حال حاضر یک نویسنده و سخنران معروف در سطح بینالمللی است. در سال ۱۹۹۲، کلی توسط لوئیس روستو استخدام شد تا به عنوان سردبیر اجرایی مجله وایرد خدمت کند. عنوان شغلی فعلی وی در Wired ماوریک ارشد است. تا حدی به دلیل شهرت وی به عنوان سردبیر مجله مذکور، از وی به عنوان یک صاحب نظر فرهنگ سایبری یاد میشود. نوشتههای کلی در بسیاری از نشریات ملی و بینالمللی دیگر مانند نیویورک تایمز، اکونومیست، تایم و بسیاری دیگر چاپ شدهاست.
کلی یکی از بنیانگذاران بنیاد همه گونه است. همچنین کلی مشاور آینده نگر در فیلم «گزارش اقلیت» به کارگردانی استیون اسلیپبرگ بوده است.
درباره ترجمه کتاب آینده نزدیک
ترجمهی کتابهایی که در حوزهي تکنولوژی هستند کار بسیار سختی است. زیرا که ترجمهی اصطلاحات تخصصی بسیار دشوار است. در این کتاب کلوین کلی، علاوه بر اصطلاحات تخصصی دست به واژهسازی کرده است که همین امر ترجمهی آن را سختتر میکند. برای مثال، کِلی اصطلاح Protopia را خلق میکند و میگوید که Pro به دو کلمهی فرایند (Process) و پیشرفت (Progress) اشاره دارد و به هر حال ترجمهی اصطلاحاتی نظیر «Cognifying» یا «Screening» ساده نیست. کتاب آینده نزدیک را شایان تقینژاد، بسیار روان و خواندنی به زبان فارسی ترجمه کرده است. این ترجمه به همت انتشارات آموخته در سال ۱۳۹۸ منتشر و وارد بازار شد.
کتاب آینده نزدیک برای چه کسانی مناسب است؟
خواندن کتاب آینده نزدیک برای کسانی که دوست دارند آینده تکنولوزی را تحلیل کنند اجتنابناپذیر است. حتی میتوان گفت که این کتاب برای کسانی که تکنولوژی دغدغهي اول آنها نیست هم خواندنی است. در کنار اینها نویسنده به خوانندگان علاقهمند به این حوزه پیشنهاد میکند حداقل دو کتاب دیگر را در کنار کتاب آیندهی نزدیک مطالعه کنند. یکی کتاب Singularity نوشتهی Ray Kurzweil و دیگری کتاب MegaTech با ویرایش Daniel Franklin.
در بخشی از کتاب آینده نزدیک میخوانیم
در دو دههی گذشته، صنایع جدیدی براساس جداسازی پا گرفتهاند. شرکتهای نوپای فناورانه که آهنگ را از ترانه و ترانه را از آلبوم جدا کردند. صنعت موسیقی را سرنگون کردند. آی تونز انقلابی برپا کرد و آهنگ ها را به جای آلبومها فروخت. عناصر سازندهی موسیقی با جدا و برون آوری شدن از ترکیب پیشینشان، به ترکیبهای جدیدی مانند فهرستهای پخش قابل اشتراک گذاری تبدیل شدند. روزنامههای بزرگ و عمومی به آگهیها (کریگز لیستها)، بهای سهام (یاهو)، شایعهها (بازفید)، بررسی رستورانها (یلپ) و داستانها (وب) جدا شدند و روی پای خودشان ایستادند و رشد کردند. این عناصر جدید میتوانند بازچینی و به ترکیبهای متنی جدیدی، مانند به روزرسانیهای خبری توئیت شدهی دوستانتان تبدیل شوند. گام بعدی این است که آگهیهای داستانها و به روزرسانیها را به ملفه های حتی کوچکتری جدا کنیم تا به شیوههایی غیرمنتظره و غیر قابل تصور بازآرایی شوند. کمی شبیه به این که اطلاعات را به زیرذراتی کوچکتر بشکنیم، تا برای ساخت عنصر شیمیایی جدیدی ترکیب شوند. در ۳۰ سال آینده، کار بزرگمان از هم شکافتن همهي اطلاعاتی خواهد بود که پیگیری میکنیم و میسازیم، همهی اطلاعات کسب وکارها، آموزش، سرگرمی، علم، ورزش و ارتباطات اجتماعی، تا آنها را به کوچکترین جزءشان تبدیل کنیم. انجام چنین کاری در این مقیاس به چرخههای بزرگی از هوشمندسازی نیاز دارد. دانشمندان علوم داده به این مرحله، دادهی «خواندنی برای ماشین ها» میگویند. چون این نه انسانها، بلکه هوشهای مصنوعی خواهند بود که این کار را در زیلیونهای بیت داده انجام میدهند. وقتی واژهای مانند «کلان داده» را میسازد، از درون این شیمی جدید اطلاعاتی هزاران ترکیب و مواد جدید سازنده ی اطلاعات پدید میآید. پیگیری پیوسته اجتناب ناپذیر است. ولی تازه در آغاز اين فرآیند هستیم.
در مسیری هستیم که ۵۴ میلیارد حسگر تا سال ۲۰۲۰ میسازیم. این شبکهی حسگرها که در سطح جهان پخش میشوند. در خودروها جای میگیرند. روی بدنمان هستند و در خانه و خیابانهای عمومی به ما نگاه میکنند. آنها ۳۰۰ زیلیون بایت دادهی جدید را دردههی آینده تولید میکنند. هر کدام ازبیتها هم دو برابر فرابیت بیشتری میسازند. این آقیانوس بیکران اتمهای اطلاعاتی، وقتی با کمک هوشهای مصنوعی سودمندگرایمان پیگیری، جداسازی و هوشمندسازی شود، صدها چارچوب جدید، محصول تازه و خدمات نوآورانه خواهیم داشت. ازاینکه سطح جدیدی از پیگیری خودمان چه چیزهای جدیدی را شدنی میکند. انگشت به دهان میمانیم.