توضیحات
در سال۱۹۹۴ با انتخاب فرناندو هنریکو کاردوسو فرآیند غیرقابل پیشبینی ازاصلاحات اقتصادی و اجتماعی آغاز شد، این فرایند سرانجام در سال ۲۰۱۰ با پیروزی لوئیز ایناسیو (لولا) دا سیلوا در انتخابات ریاست جمهوری به پایان خود رسید. هر دو رئیس جمهور در مورد دشواریهای تصمیمگیری برای مدرنسازی کشور اتفاق نظر داشتند و شرایط را برای ظهور چهره نوینی از برزیل فراهم نمودند. در سال ۱۹۸۵و پروژهشروع مجدد دموکراسی، برزیل یک دهه را با سه رئیس جمهور جهت دست یابی به پیشرفت هدر و سرانجام کاردوسو ووزرای او توانستند اقتصاد کشور را از نو بنا کرده و چارچوبی برای رشد با ثبات، اصلاحات اجتماعی و تثبیت نهادی فراهم آورند.
مدرنیزاسیون در برزیل مستمر نبوده و در این مسیر اشتباهاتی صورت گرفته است. سیاستمداران غالبا باعث توقف روند تغییرات گردیدهاند در کتاب حاضرنشان خواهیم داد که در شرایطی که پیشرفت فراوانی در عرصههای اجتماعی و اقتصادی صورت گرفته، سیستم سیاسی راهی طولانی برای رسیدن به شفافیت و پاسخگویی کامل در پیش دارد. روند اداره امور در برزیل بدینگونه است که سیاستهای قدیمی ودر پارهای از موارد حمایتهای صورت گرفته باعث بروز فسادگردیده و مسیر تغییر بسیار کند بوده است، برهمین اساس نیاز به تلاش فراوان برای تحقق تغییر و اصلاح بیشتر امور در قرن بیست و یکم لازم است.
مقدمه
کاستن و از بین بردن فقر، ایجاد رشد متوازن اقتصادی و بنیان نظام سیاسی مستعد شنیدن نظرات گوناگون و استفاده از بهترین آنها در قرن جدید و بهخصوص از هنگام ایجاد شبکه جهانی ارتباطات و در دسترس قرار گرفتن اطلاعات، نحوه و نوع زندگی در کشورهای مختلف همواره آرزوی مردمان و در راس شعارهای سیاستمداران کشورهای در حال توسعه و عقب افتاده بوده است.
اما نحوه دستیابی به این اهداف هر چند در شعارها و میان کلمات پرطمطراق سیاستمداران بسیار ساده و سهلالوصول بهنظر میرسد از سختترین امور گروهی در جهان جدید است.
در میان کشورهای توسعه یافته در قرن حاضر نامهای خاص و محدودی بیش از دیگر کشورها بهگوش میخورد و مدام در حال تکرار شدن است یکی از این کشورها که تا اواسط قرن گذشته در زمره کشورهای عقب مانده بود و امیدی به بهبود وضعیت و اصلاح امور آن وجود نداشت برزیل است .
برزیل تا اوائل قرن حاضر در میان کشورهای با حجم بدهی بالا و رشد و توسعه ناچیز قرار داشت اما در طی زمانی کوتاه در جرگه ۲۰ اقتصاد برتر دنیا قرار گرفته است.
برزیل از زمره موفقترین کشورها در زمینه کاهش و رفع فقر میباشد و این توفیق را داشته است که سیاستهائی را در مسیر توسعه اقتصادی اتخاذ کند تا بخش عمدهای از جمعیت خود را مزایای رشد اقتصادی بهرهمند نماید و بهصورت همزمان به کاهش فقر نیز دست پیدا نماید.
این روش از توسعه را اقتصاددانان رشد فقر زدا نام نهادهاند. زیرا همزمان با شتاب بخشیدن به کاهش فقر رشد سریع اقتصادی و کاستن از نابرابری نیز در دستور کار برنامههای توسعه قرار دارد.
نیروهای اقتصادی، سیاسی و سیاستگذاریهای انجام گرفته در کنار یکدیگر و با تاثیر بر هم باعث رشد و ایجاد نهادهای مطلوب، نوآوریهای پیش برنده و موفقیت اقتصادی گردیدند و در طول زمان و با درس گرفتن از تجربه سخت حکومت نظامیان از غلطیدن به ورطه نهادهای سرکوبگر و اضمحلال و رکود مستمر و طولانی ممانعت کردند و با ایجاد نهادهای پیرایش شده، دستیابی به این مهم را سرعت بخشیدند.
با مطالعه این کتاب می توان این نکته را که جبر جغرافیائی باعث بروز و ظهور فقر در کشورهای مختلف میشود زیر سوال برد و از اساس رد کرد زیرا در طی مطالعه کتاب روند مستمر و تلاش مداوم سیاستمداران برزیل در دستیابی به موفقیت و رفاه و توسعه را در منطقهای از جهان همراهی مینمائیم که تعداد کشورهای عقب مانده آن کم نیستند و قائلان به نظریه عقب ماندگی بر اساس جغرافیا میتوانند مثالهای فراوانی برای اثبات نظریه خود بیابند. اما در این کتاب روند تاریخی و بازیگران آن در کنار اتفاقات تاریخی به تفصیل تشریح شده و میتواند ناقض این نظریه باشد.
یکی از بهترین توصیفها درباره رشد برزیل در کتاب چرا ملتها شکست میخورند بدین شرح بیان شده است: «اقتصاددانان نهادهای بینالمللی خیزش برزیل از دهه ۱۹۷۰ به بعد را با آگاهسازی سیاستگذاران برزیلی نسبت به نحوه طرح ریزی بهتر خط مشیها و اجتناب از شکستهای بازار بررسی و تشریح نکردند. این دستاورد محصول تزریق کمکهای خارجی نیز نبود. بلکه پیامد بنا نهادن شجاعانه نهادهای فراگیر توسط گروههای مختلف مردم بود. در نهایت این نهادها به نهادهای اقتصادی فراگیرتر منتهی شدند و تحولات برزیل با خلق نهادهای سیاسی فراگیر آغاز شد.»
آموزش و توانمندسازی مردم و عامه برزیل متضمن گذار به دموکراسی با حرکت به سوی نهادهای سیاسی فراگیر صورت گرفت و به عاملی کلیدی در ظهور دولتی متعهد به ارائه خدمات عمومی ،گسترش آموزش و ایجاد محیط رقابت یکسان برای کلیه شهروندان برزیلی مبدل شد.
با مطالعه کتاب حاضر بیش از پیش به سختی و دشواریهای مسیر توسعه و پیشرفت کشورها پیمیبریم و از آرزوی دستیابی یک شبه به پیشرفت و باور کردن شعارها و تبلیغات سیاستمداران جهت ایجاد توسعه و زدودن فقر در مدت زمان کوتاه دست بر میداریم و بخوبی به مسیر دشوار و سخت توسعه متوازن و پایدار پیمیبریم و این گمان که میتوان با دخالت نکردن و عدم مشارکت در مسائل گوناگون حادث شده در کشور، مسیر رشد خود بخود طی شده بدل به موضوعی غیر واقعی میگردد.
با استفاده از تجربیات ملل دیگر میتوان به تجربه دست اولی از نحوه مواجه با مشکلات و مسائل پیش روی توسعه دسترسی پیدا کرد و از این مسیر به توسعه کشور خود کمک نمود و با ایجاد آگاهی در بین علاقمندان سرعت طی نمودن این مسیر را بیشتر کرد.
امیدوارم ترجمه این کتاب بتواند گامی هرچند اندک در فربه نمودن تجربیات و آگاهیهای ما نسبت به امر و مقوله توسعه باشد و با مطالعه آن رفتار مناسب در هنگام بروز اتفاقات گوناگون را بیاموزیم و در رفتار به مثابه شهروندان توسعه یافته عمل کنیم ، در این صورت به قطع و یقین می توان گفت که در مسیر درست و مناسب توسعه پایدار قرار گرفتهایم و جهت صحیح حرکت به سوی پیشرفت و تعالی کشور خود را یافته و آموختهایم.